سخن بزرگان

مردی از شیعیان خدمت امام صادق (ع) آمد و شکایت از فقر و تـنگدستی خود  نمود. امـام فرمود: (( انت من شیعتنا و تدعی الفقر و شیعتنا کلهم اغنیاء )) تو از دوستان مایی و اظهار فـقر و تنگدستی می کنی با اینکه تمام شیعیان ما بی نیاز و غنی هستند. آنگاه فرمود تو را تجارت پر فایده ای است که بـی نیازت کرده است. عرض کرد آن تجارت چیست؟ فرمود: اگر کسی از ثروتمندان بگوید روی زمین را برای تـو پر از نقره می کنم و از تو می خواهم دوستی و ولایت اهل بیت پیغمبر (ص) را از قلب خود خارج کنی و نسبت به دشمنان آنها دوستی و محبت پیدا نمایی . آیا حاضر می شوی این کار را بکنی؟ عرض کرد: نه یابن الرسول الله (ص)، اگر چه دنیا را پر از طلا بنماید! آن حضرت فرمود: پس تو فـقیر نیستی، بینوا کسی است که آنچه تو داری نداشته باشد، حضرت مقداری مال به او بخشیدند و آن مرد مرخص شد.